برچسب : نویسنده : محمود غیبی پور ghabipoor بازدید : 526
برچسب : نخود "بختیاری"حکایت "عشایر, نویسنده : محمود غیبی پور ghabipoor بازدید : 296
برچسب : نویسنده : محمود غیبی پور ghabipoor بازدید : 405
برچسب : نویسنده : محمود غیبی پور ghabipoor بازدید : 310
این آبشار از سرازیر شدن آب تونل اول کوهرنگ به وجود آمده است.
این تونل برای انتقال آب چشمه کوهرنگ و دیگر چشمههای اطراف به زاینده رود در سال 1332 در منطقه کوهرنگ، جایی که اکنون شهر توریستی چلگرد مرکز شهرستان کوهرنگ قرار دارد، ایجاد شده است.
آبشار این تونل و فضاهای بسیار زیبای اطراف آن مناظر بسیار زیبایی را برای هر ببنندهای ایجاد کرده است
غیبی چال...برچسب : نویسنده : محمود غیبی پور ghabipoor بازدید : 434
برچسب : نویسنده : محمود غیبی پور ghabipoor بازدید : 316
شیر سنگی:
بختیاری ها برای پاسداشت جنگاوران و دلاوران خود بر روی قبر آنان مجسمه ای تراشیده از سنگ و به شكل شیر با نقوشی از اسب و شمشیر قرار می دادند. این نقوش هر كدام معنا و مفهوم خاص خود را دارد. شیر سنگی بر روی قبور دلاوران و جوانان بختیاری یادآور تاریخ پرحادثه و فراز و نشیب گذشته این ایل است. قدیمی ترین شیر سنگی موجود در استان مربوط به دوره صفوی است.
=" از آنجا كه مردم بختیاری ذاتاً مردمی مهربان و غمخوار هستند به محض از دست دادن عزیزی ار اقوام، برای دلداری و تسلی خاطر بازماندگان به خانه آنها می روند و با تمام وجود به همدردی و عزاداری می پردازند- بر طبق سنتی قدیمی پیرزنان بختیاری در غم از دست دادن جوانان ترانه ای غم انگیز و سوزناك را به زبان شیرین لری بختیاری زمزمه می كنند و بقیه زنان هم او را همراهی می نمایند این آواز غم انگیز به نام «گاگریو» معروف كه نوای حزن انگیز آن به همراه ساز چپ خبر از روزی غم انگیز دارد. رسم است كه اقوام هم در پرداخت هزینه های مراسم سوم – هفته و چهلم به بازماندگان كمك مالی كرده و تا جائیكه در توان دارند به بازماندگان یاری می رسانند. اگر به سرزمین بختیاری سفر كرده باشید حتماً شیرهای سنگی را بر مزار آنها دیده اید كه بازهم بر طبق آدابی قدیمی بر سر خاك مردان دلیر بختیاری به نشانه دلاوری آنها شیر سنگی را نصب می كنند كه به نام «بردسنگی» معروف می باشد
" به امید تداوم برادری ها"
برچسب : نویسنده : محمود غیبی پور ghabipoor بازدید : 520
این دشت زیر پوششی رنگارنگ از لاله های سرخ رنگ و واژگون ، در 12 کیلو متری چلگرد ودر نزدیکی روستای بنواستکی کوهرنگ آرمیده است . هوای لطیف ،سبک وپاک دشت و پوشش گیاهی بسیار غنی و ارزشمند آن چشم دل هر بیننده ای را می نوازد
غیبی چال...برچسب : نویسنده : محمود غیبی پور ghabipoor بازدید : 327
تقدیم به پدرم و همه پیایل نیک روزگار
پیا او که چی مه دیاره صفای دلس آسمون بهارهپیاهه
زنه برج غیرت ز تیگ بلندس زلال کلامس منی چشمه ساره
نشون پیایل به شال و کله نید بزرگی و مردی ز دیر آشکاره
کسی که نسهده دلس وا توه درد خور از غم و درد مردم چه داره
تو اشنیدیه مرد بی درد هرگز ! دل بی غم و درد برد مزاره
کر لیش وار بهوسه بلا کرد کر خو ستینی ز ایل و توار
ز تیر زمونه نداره امون کس ایر رستمه یا یل اسفند یاره
به شو دل نبندم که شو دل سیاهه دلم عاشق افتو آشکاره
خو شه غیرت و عشق و شورجوونی جوونی گل سهر باغ بهار
بگ خواجه سی او پایل که رهدن نم نیکوسون تا ابد مندگاره
بهومه به بیت و غزل کردمه یاد که او هم پیاهه و هم سر دیاره
شعر از : ایرج خواجوی
برچسب : نویسنده : محمود غیبی پور ghabipoor بازدید : 401
يكي نبود، يك بچه كوچيك بداخلاقي بود. پدرش به او يك كيسه پر از ميخ و يك چكش داد و گفت هر وقت عصباني شدي، يك ميخ به ديوار روبرو بكوب. روز اول پسرك مجبور شد 37 ميخ به ديوار روبرو بكوبد. در روزها و هفته ها ي بعد كه پسرك توانست خلق و خوي خود را كنترل كند و كمتر عصباني شود، تعداد ميخهايي كه به ديوار كوفته بود رفته رفته كمتر شد. پسرك متوجه شد كه آسانتر آنست كه عصباني شدن خودش را كنترل كند تا آنكه ميخها را در ديوار سخت بكوبد . بالأخره به اين ترتيب روزي رسيد كه پسرك ديگر عادت عصباني شدن را ترك كرده بود و موضوع را به پدرش يادآوري كرد. پدر به او پيشنهاد كرد كه حالا به ازاء هر روزي كه عصباني نشود، يكي از ميخهايي را كه در طول مدت گذشته به ديوار كوبيده بوده است را از ديوار بيرون بكشد .روزها گذشت تا بالأخره يك روز پسر جوان به پدرش روكرد و گفت همه ميخها را از ديوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف ديواري كه ميخها بر روي آن كوبيده شده و سپس درآورده بود، برد . پدر رو به پسر كرد و گفت: « دستت درد نكند، كار خوبي انجام دادي ولي به سوراخهايي كه در ديوار به وجود آورده اي نگاه كن !! اين ديوار ديگر هيچوقت ديوار قبلي نخواهد بود.
پسرم وقتي تو در حال عصبانيت چيزي را مي گوئي مانند ميخي است كه بر ديوار دل طرف مقابل مي كوبي. تو مي تواني چاقوئي را به شخصي بزني و آن را درآوري، مهم نيست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهي گفت معذرت مي خواهم كه آن كار را كرده ام، زخم چاقو كماكان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. يك زخم فيزيكي به همان بدي يك زخم شفاهي است.
دوست ها واقعاً جواهر هاي كميابي هستند ، آنها مي توانند تو را بخندانند و تو را تشويق به دستيابي به موفقيت نمايند. آنها گوش جان به تو مي سپارند و انتظار احترام متقابل دارند و آنها هميشه مايل هستند قلبشان را به روي ما بگشايند»
تقدیم به تمام ......
برچسب : دوست ها, نویسنده : محمود غیبی پور ghabipoor بازدید : 320